مدیا مدیا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
پویاپویا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

موش موشک بابایی

اولین تجربه استخر رفتن مدیا و از پستونک گرفتن پویا

با اینکه استخرهای اینجا به گفته خودشون  زیر پنج سال رو نمی پذیرند . امسال تصمیم گرفتم مدیا رو برای اولین بار ببرم استخر استخری که مدیا رو بردم یه استخر داره مخصوص بچه ها براش مایو خریدم و با همدیگه رفتیم . پویا رو هم به همسرم سپردم از غریق نجات استخر اجازه گرفتم که با مدیا وارد استخر بچه ها بشم چون اولین بارش بود اول از همه قبل از رفتن کلی باهاش صحبت کردم که نیاد اونجا بگه من نمیام ، من از آب می ترسم یا .....بهش گفتم من کلی پول دادم و زمانمون هم محدوده باید حداکثر استفاده رو بکنه  مدیا رو اول از پله ها پایین بردم  رفتیم توی آب و بهش گفتم توی آب راه برو و دستش رو گرفتم و عمق آب تا گردن مدیا بود و توی دهنش نمی رفت...
8 تير 1393

خرداد 93 آبشار بیشه

یادمه حدود بیست سال پیش رفته بودم آبشار بیشه ولی اون موقع با قطار باید می رفتیم جاده ماشین رو نداشت الان یه چند سالییه که میشه از طریق جاده رفت برادر شوهرم پیشنهاد کرد که روز جمعه ناهار بریم اونجا منم که خیلی دوست داشتم بریم  اونم با دو تا بچه های کوچولوش اومد .... خیلی بهمون خوش گذشت حتی بچه ها هم ساکت بودند و اصلا اذیت مون نکردند واقعا جای همه خالی ...
15 خرداد 1393

تولد 4 سالگی مدیا

اینجا دیگه دخترم هزار ماشاله 4 سالش تموم شده در حالیکه داداشش 1 سال و دو ماهه است تصمیم گرفتم مثل سالهای قبل جشن تولدش رو توی مهد کودک بگیریم آخه خیلی دوست داره که پیش دوستهاش باشه منم براش کیک و شمع خریدم و رفتم اونجا . خودش که خییییییلی خوشحال شد .از همه جالبتر اینکه احساسات دوستهای هم سن اش برام تعجب آور و قشنگ بود . من که وارد کلاسش شدم و مربی اشون گفت که امروز تولد مدیا است دوستهای کلاسش که هم سن او بودند (با یه چهار یا پنج ماه اختلاف) می اومدند پیش من و به من می گفتند خاله تولدش مبارک !!!!!!! دوستهای دیگه می اومدند و از اسباب بازی یا ماشین های مهد کودک به من می دادند و می گفتند تولدش مبارک !!!!! از اینهمه ابراز احساسا...
6 خرداد 1393

راه افتادن پویا

بالاخره پسرکم در یک سال و دو ماهگی اولین قدمهاش رو تجربه کرد یادمه مدیا هم توی همین سن بود که راه افتاد . وقتی پویا دو قدم راه میره ، زمین می خوره و زود بلند میشه و دوباره شروع می کنه .....آنقدر خوشحاله که روزی چندین بار از روی زمین بلند میشه و راه میره .قربونش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش خدا رو شکر یه کم غذا خوردنش بهتر شده برنج رو خیلی دوست داره و تخم مرغ و طالبی و هندوانه و .... ولی برعکس مدیا خرما دوست نداره هر چیز خوردنی که دست من یا مدیا ببینه جیغ میزنه که اونو می خواهد اول یه گاز میزنه اگه خوشش اومد می خوره اگه نه که پرتش می کنه ماشاله خیلی شیطون شده ولی بسیار لجباز . هر چیزی رو به زور بدست میاره ...
4 خرداد 1393

تفاوت بچه هام

می خواهم حالا تفاوت بچه هام بگم : مدیا  دختر آروم و صبور ولی  پویا بازیگوش و لجباز و یه دنده مدیا بسیار خوش غذا ولی پویا بد غذا مدیا روزها  آروم و شبها بدخواب و نا آرام  ولی پویا روزها شیطون و فوذول و شبها آرام مدیا اصلا اهل جیغ زدن نیست ولی پویا برای هر چیزی جیغ می زنه مدیا بعضی وقتها که حوصله داره میاد با پویا بازی می کنه اسباب بازی بهش می ده ولی مواقعی که حوصله نداره  و داداشی می خواهد باهاش بازی کنه  یه پشت چشمی نازک می کنه و میگه می خواهم کارتون ببینم مدیا اصلا تلویزونی نبود (البته خودم چون دوست نداشتم تا 3 سالگی کارتون ببینه از 3 سالگی به بعد تلویزونی اش کردم ) ولی پویا بخاطر دیدن کارت...
1 خرداد 1393

اردیبهشت 93

پویا که هنوز راه نیافتاده ...شاید مثل مدیا یکسال و سه ماهگی راه بیافته ؟؟؟؟!!!! ولی عاشق اینه که راه بره . توی خونه مرتبا یا شلوار من و می گیره و باهام راه میاد یا اینکه کمر مدیا رو می گیره و مثل قطار بازی  تو تو چی چی می کنه . مدیا هم باهاش بازی می کنه و بعد دو دور که شد میگه مامانی خسته شدم دیگه !!!!!!! پویا خیلی لوسه ...هر جا که بالش باشه زود میره و سرش رو می زاره روی بالش هر جا هم که مدیا باشه زود میره توی بغلش و سرش رو میذاره روی سینه مدیا .... خوشبختانه اونم مثل خواهرش علاقمند به کارتون و آهنگهای کارتونی شده   مدیا رو اینجا برده بودم عروسی دوستم . بزرگتر شده و دیگه اصلا توی عروسی اذیتم نکرد و خیلی بهم خوش...
27 ارديبهشت 1393

نوروز 93 و تولد یکسالگی پویا

در تاریخ 93/1/11 یه دونه دندون نیش پایین پویا دراومد  و در تاریخ 93/1/27 یه دونه دیگه دندون نیش پایین برای تولدش 7 تا دندون خوشگل داشته و الان که یک هفته از تولدش گذشته جمعا 8 تا مروارید خوشگل داره به اصرار از ما می خواهد که دستش رو بگیریم و توی خونه راه ببریمش بعضی وقتها دو دستش رو و بعضی وقتها یه دستش رو ... بعد از دو دور که راه بردیمش می زنگه زیر گریه که دوباره ...دوباره ...... مدیا هم که همچنان عروس شده .......از وقتی که بخاطر مرخصی زایمان پویا توی خونه بودم دیگه مدیا مامانی شده از صبح تا شب هزار بار میاد و برام حرف می زنه و میگه مامانی این و اینطوری و ................ مخصوصا بعضی وقتها که عجله دارم و مهمون دارم و می خواهم...
30 فروردين 1393

جشن سال نو مهدکودک مدیا و پویا

روهای آخر سال  عاشق بیرون رفتن و خرید کردن و دیدن مردم توی این شلوغی ام بعد از سرما خوردگی سخت و طولانی مدیا با گرمتر شدن هوا ترجیح دادم روزهای آخر رو ببرمش خیابون تا از نزدیک بوی عید رو استشمام کنه دادشی پیش باباش موند و من و دخترم پیاده رفتیم بیرون بردمش بازار و کلی گشتیم و خرید کردیم و براش ماهی عید خریدم  و خوراکی و ...... خلاصه یه عالمه خوش گذروندیم فردای اون روز برای اولین بار خودش اومد توی بغلم و من و بوسید من که شوکه شدم گفتم برای چی من و بوس کردی ؟ من و دوست داری ؟ گفت آره چون من و میبری بازار .......!!!!!! مثل هر سال جشن پایان سال و جشن چهارشنبه سوری از طرف مهد کودک برگزار شد ارکستر و حاجی فیروز و یه نفر دی...
26 اسفند 1392

اسفند 92

دو تا دندون جلوی بالای پویا هم دراومده و الان توی 11 ماهگی  شش تا مروارید کوچولوی خوشگل داره که وقتی باهاش می خنده دلم ضعف میره ..... عاشق اینه که سر پا بایسته   وقتی سر پا نگه اش می داریم کلی ذوق می کنه دستش رو به صندلی یا روروئک می گیره و مثل واکر باهاش راه میره ولی ماشاله دقیقا مثل مدیا بسیار بسیار محتاطه ... اینجا تولد مازیار بود  ...
9 اسفند 1392

آمار دندونهای مدیا

می خواهم از دندو ن هاش بگم  دندون های خوشگلشششش  . دندونهایی که هر کدومش کلی خاطره برامون داشت . دندون های اولی و دومی اش اصلا اذیتمون نکرد برای برای دندن های نیش و آسیا خییییییلی اذیت شدیم . باباش که هر شب مجبور بود بهش استامینوفن بده  ،  بچه ام هم  همچین پستونکش رو می کشید به لثه هاش و می جوییدش که نگو ....... بالاخره : 9 ماهگی .............Central incisor (دندانهای پیشین)  فک پایین(2 تا) 11 ماهگی ..........Central incisor (دندانهای وسطی) و  Lateral incisor (دندانهای جانبی  پهلویی) فک بالا (4 تا) 16 ماهگی ............ ( Canine (cuspid (دندان نیش )...
8 اسفند 1392