مدیا مدیا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
پویاپویا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

موش موشک بابایی

شهریور 94

1394/6/29 14:50
نویسنده : عاطفه
184 بازدید
اشتراک گذاری

تا حالا داشتم از کمبود پدر می گفتم  که همسرم کارش رو رها کرد و به یه کارخونه ای دیگه توی یه شهر دور رفت ...

وقتی که از من نظر خواست سعی کردم به نظرش احترام بذارم و مخالفتی نکردم چون دیدیم شرایط کار جدیدش بهتره  و خودش هم مصره  ، مخالفتی نکردم . منم مسئولیت کامل بچه رو پذیرفتم . البته خوشبختانه بچه ها به خودم عادت دارند و مدیا هم مامانی شده و پویا رو هم از اول مامانی کرده بودم .....

از اول هم تمام کارهای بچه ها و. مسئولیتشون با خودم بود . دو روز اول به صورت تصویری با همسرم صحبت کردیم ولی دیدم بهونه بچه ها بیشتره  . مدیا هم همش می گفت بابا توی هتل هستی ؟ چرا لباس توی خونه پوشیدی ؟ و .... ولی بعد تصمیم گرفتم که جلوی بچه ها با همسرم  صحبت نکنم  و گوشی رو به مدیا و پویا ندم تا باهاش تلفنی صحبت کنند  که خییییلی بهتر شد و دیگه بهونه هم قطع شد .

خدا رو شکر که این کار جواب داد ...

بعضی وقتها هم (خیییلی کم ) که مدیا سراغ باباش رو می گیره می گم فردا میاد اونم چیزی نمی گه .

البته همسرم هر دو هفته یکبار  یه شب میاد و میره

بعضی وقتها هم مامانم میاد خونمون و یکی دو هفته می مونه  . بعضی وقتها هم به دختر خواهر شوهرم (پردیس )می گم میاد  پیش شون که خیلی کمک حالمه و بچه هام خیییلی دوستش دارند .

بعضی وقتها هم ترجیح می دهم کسی نیاد تا بچه ها عادت کنند .

پویا هم الان 2/5 سالشه . خیلی بامزه شده و البته لجباز

دو تا انگشت های سبابه اش رو می ذاره بالای لبش و صداش رو کلفت می کنه و میگه : من ایبیل (سیبیل ) دارم

دوباره با صدای کلفت میگه : من بابا جونم !!! خندونک  قه قهه     منم می گم : اه تو بابا جونی ؟ میگه آره خندونک

عاشق این موتورشه . اصلا از روی موتور پایین نمیاد . وقتی هم که می خواهم غذا بدم میگه : صبر تن (صبر کن ) تا بیام . بعد که میاد میگه من اومدم . با موتور اومدم !!!!!آرام

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)