بابا
تا حالا فکر می کردم حالا که من روزی 6 ساعت می رم سر کار شاید بچه هام بخاطر اون چند ساعت کمبود مادر داشته باشند با اینکه مهد شون رو خییییلی دوست دارند و منم ساعاتهایی که پیش شون هستم کلی بازی و تعریف می کنیم تا جبران بشه هیچ جا هم بدون بچه هام نمی رم . آخه اونها هم عاشق بیرون رفتن و تفریح و بازی هستند . توی این تابستون که یه روز در میون پارک و بازی و ... بوده
ولی وقتی خوب نگاه می کنم می بینم بچه های من بیشتر از اونکه کمبود مادر داشته باشند کمبود پدر دارند ....!
باباشون از صبح که میره ساعت 9 شب میاد خونه . همه مسئولیت بچه ها با خودمه . از غذا دادن و عصرونه و دستشویی و ... فقط بابشون وقتی میاد خونه مطمئن میشه که غذاشون رو خوردند میره توی کار خوابشون .
حساب کردم دیدم حداکثر 1 ساعت پیش بچه هاست . اونم وقتی که میاد دعواشون میشه سر گوشی بابا که باهاش بازی کنن .
وقتی هم که این و به همسرم گفتم . مثل همه مردهای دیگه گفت اشکال نداره من الان دارم برای بچه ها و آینده شون پول درمیارم . الان که می تونم بزار کار کنم ...
دلم خیلی برای بچه هام می سوزه ........
پویا هم که فقط توی کار منفی کردن افعال هه . هر چی من بگم یا مدیا بگه ، جمله رو تا آخر میگه ولی بصورت منفی ......
میگم فلان کارتون رو بذارم ؟
پویا : فلان کارتن رو نذاریم .
میگم : بگم پردیس بیاد پیشتون ؟
پویا : پردیس نیاد پپیشمون !
.............