مسافرت عید + تولد خواهرزاده ام مازیار
سلام دوستهای خوبم . سال نو مبارک . انشاله که امسال سال خوبی برای همه باشه ...
امسال عید خیلی دوست داشتم مثل سالهای قبل سال تحویل مشهد باشم . عاشق اینم که روز سال تحویل جلوی بارگاه امام رضا (ع)باشم . نمی دونم اول اینکه یه حال و هوای دیگه داره دوم اینکه مدیا رو برای اولین بار ببرم حرم ....
ولی به هر حال با توجه به سردی هوا و برف و بارون آخر سال و اعلام هواشناسی مبنی بر اینکه مشهد روز اول عید بعنوان سردترین روز کشور است ، همسرم بهم قول داد چون داریم با یه وروجک میریم بهتره دو سه ماه این مسافرت رو به تعویق باندازیم ... به هر حال امام رضا ما رو نطلبوند .....
با خانواده خودم تصمیم گرفتیم بریم بسمت جنوب ... اهواز آبادان و خرمشهر
با اینکه بیشتر از ده سال بود اونجا نرفته بودم خیلی دوست داشتم ولی متاسفانه بازم بخاطر وجود گرد و خاک شدید توی روزهای آخر سال 90 ، با توجه به آلرژی مدیا سعی کردم بقیه رو منصرف کنم ولی بعدش دوباره همه چیز رو بخدا سپردم و روز 29/12/90 همگی راهی خوزستان شدیم ....
خدا رو صد هزار مرتبه شکر توی اون چهار پنج روزی که اونجا بودیم اصلا خبری از گرد و خاک نبود و هوا گرم بود همه چیز عالی ....
مدیا هم همش با مازیار (خواهرزاده ام ) با هم بازی می کردند و خدا رو شکر توی این مسافرت اصلا ما رو اذیت نکرد البته منم سعی می کردم به موقع غذاش رو خوب بخوره و مواقعی که می خواست بخوابه اصلا مزاحم خوابش نمی شدم ...
خیییییلی بهمون خوش گذشت هوا انقدر خوب بود که روزها برای گردش می رفتیم و شبها رو سعی می کردیم کنار شط و کارون و ... باشیم . مدیا هم حسابی بازی می کرد و شیطونی .....
قربون دخترم م م م م م م م م
موقعی که می رفتیم بیرون چون باید مواظب مدیا بودیم که کجا بره کجا نره خوب نشد ازش عکس باندازم چند تا هم توی دوربین خواهرم است که هنوز بدستم نرسیده ....
هفته دوم عید هم رفتیم همدان خونه مامانم اینها ...
خیلی خوب بود و خوش گذشت . همانطور که قبلا گفته بودم تولد خوهرزاده ام بود کادوی منم تم تولد بن تن بود البته بادکنهاش و تزییناتش توی عکس خوب معلوم نیست ....
مدیا و مازیار در حال شیطونی ....
مدیا و مازیار در حال شکلات خوردن
مازیار جان تولدت مبارک خاله . انشاله 1000 ساله بشی عزیزم