بالاخره خدا هم ما رو طلبوند و من و همسرم و مدیا روز 23 فروردین به همراه شوهر خواهرم راهی مکه مکرمه و مدینه منوره شدیم . خییییییلی بهمون خوش گذشت . بالاخره من و همسرم به آرزومون رسیدیم و مشرف شدیم . مدیای عزیزم با اینکه اولین مسافرت هواییت بود و تو 11 ماهه بودی ولی خدا خودش کمکمون کرد و تو اصلا من و بابایی رو اذیت نکردی . اطرافیان معتقد بودند گوشت توی هواپیما می گیره و تو گریه می کنی و ما که چنین چیزی ندیدیم . . یادش به خیر وقتی می رفتیم رستوران برای غذا (البته یه کالسکه برات خریده بودم) با وارد شدن ما همه خانمها زمزمه می کردند وای چطوری با یه بچه کوچک اومده ؟ چقدر سخته ؟ چکار می کنه ؟ و.... و من به اونها می گفتم ماشاله خیلی آرومه و...