از شیر گرفتن پویا

راستش قصد داشتم توی اسفند ماه پویا رو از شیر بگیرم آخه خیلی وابسته است و فقط با شیر من می خوابه

ولی روز جمعه 26/10/93 که اومدم بهش شیر بدم دیدم بازم سینه ام شقاق زده و داره ازش خون میاد پویا هم که این صحنه رو دید گفتم اوف  شدم  اونم با ناراختی نگاهش کرد و گفت اوف  اوف  . خلاصه بهش کرم زدم  و دیدم پویا هم نگران شده  تا بعد ازظهر طول کشید که خوب بشه منم دیدم حالا که سراغی نمی گیره همین بهترین بهونه است که از الان شروع کنم شب هم با شیشه  و پیش پیش خوابوندمش  . نصف شب هم که بیدار شد و سراغ می می کرد گفتم دیدی اوف شده بود زخم بود  بعد هم زد زیر گریه منم روی پام گذاشتمش و با شیشه شیر خوابوندمش .

روز ها هم اصلا روی مبل نمی نشستم که سراغ بگیره همش سر پا بودم تا شب بعد هم براش شیر کوچیک می خریدم و مرتب بهش خوراکی می دادم تا سرگرم شه و سراغ ام رو نگیره خلاصه تا سه  چهار روز اول به همین منوال گذشت و خدا رو شکر خیلی راحت از شیر گرفتمش اصلا فکر شو نمی کردم به این راحتی باشه   استرسم زیاد بود و تصور می کردم خییییییلی سخت تر از این باشه ولی نبود

الان هم نیمه شب که بیدار میشه شیشه شیر دستش می دم خودش می خوره و می خوابه  فقط باید تعدادش رو کمتر کنم  ولی روزها اصلا بهش شیشه نمی دم شیر با نی می دم یا با لیوان

خدا رو شکر که این مرحله رو هم بخوبی پشت سر گذاشتم

بازم از مدیا عکس ندارم فقط یه دونه عکس پیدا کردم توی موبایل همسرم که اونم از پویا است