سه سال و 8 ماهگی مدیا و 9 ماهگی پویا (دی 92)

پسرم رو برده بودم بهداشت برای چکاب پایان نه ماهگی    با وزن 9 کیلو و قد 87 .

وزن اش خیلی بالا نبود ولی ماشاله قدش چرا . با اینکه ماشاله هزار ماشاله غذا رو خوب می خوره ولی دقیقا مثل همین سن مدیا است . مدیا هم دقیقا توی همین سن وزنش زیاد بالا نرفت .

مدیا رو هم قرار بود پایان سه سالگی قد و وزن بگیرم ولی دفعه اولی که بردمش انقدر گریه کرد که اصلا حاضر نشد قد و وزن رو بگیره  خانم مسئول هم به من گفت اشکال نداره برو باهاش صحبت بکن هر وقت راضی شد دوباره بیارش

ایندفعه که بردمش سه سال و هشت ماهگی بود خودش به من گفت که باهام میاد داخل . بهش گفتم اجاز میدی خانم قد و و وزنت رو بگیره ترس نداره مثل من که توی خونه می گیرم گفت باشه

خانم بهداشت هم وقتی ازش خواست که بره توی ترازو بدون هیچگونه ناراحتی گوش کرد

مدیا هم با  وزن  16  کیلو  و قد 105 .

پویا الان بجای دندون های جلوی بالا ، دو تا دندون نیش بالا رو درآورده (جمعا 4 دندون)

حالت چهار دوست و پا رو می گیره روی زانو   ولی بازم سینه خیز میاد جلو

الان دیگه عاشق اینه که سر پا بایسته . میاد از من میکشه بالا که بایسته .یا اینکه دستش رو به مبل میگره و خودش رو سر پا نگه میداره بعد یه نگاهی به من میندازه که انگار قله رو فتح کرده ...........

مدیا هم که عاشق داداشی شه .....

الان فقط مدیا خانم رفته تو کار عروس ......

از صبح تا شب فقط دنبال قر و فر خودشه ......

دنبال اینکه میره لباس های بلندش رو میاره و می پوشه و میگه مامانی من عروس شدم

سر ش رو بالا میگیره و پشت چشمش رو نازک می کنه . موهاش رو باز می ذاره و تل می ذاره روی سرش

توی این سرما و زمستونی میاد دامن چین دار می پوشه با لباس آستین کوتاه ....

کفش های پاشنه بلند من و می پوشه ...... تمام فرش رو خلوت می کنه و میگه آهنگ بذار می خواهم برقصم .... بعد هم با ناز شروع می کنه به رقصیدن .... انگار که داره توی آسمونها پرواز می کنه

دیگه الان حاضر نیست شلوار بپوشه فقط دامن و جوراب شلواری .... تازه دامن خالی رو ترجیح می ده

وقتی بهش می گم بپوش در جوابم می گه :   آخه آدم که باشلوار عروس نمی شه با دامن عروس می شه .  آدم با شلوار داماد می شه ...............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

کاری که ما شاید توی 8 یا 9 سالگی انجام می دادیم ......

وقتی بهش میگم مدیا دوستت دارم میگه منم تو رو دوست دارم .....بعد بلافاصله میگه منم تو و بابا و داداشی رو دوست دارم

دخترم ماشاله همه غذاها رو دوست داره حتی خیلی چیزها رو که برای اولین بار می بینه می خواهد امتحان کنه (خدا رو شکر که این اخلاقش با خودم رفته)

عاشق کباب است . مخصوصا کباب کوبیده . بهترین غذای مورد علاقه اش  کبابه .طوریکه هر وقت میریم بیرون و از جلوی مغازه اش رد می شیم میگه بابا چرا برام کباب نخریدی ؟؟؟؟؟

وقتی که مریض میشه .(مثل ایندفعه که سخت مریض شده بود ، هیچی نمی خوره مگه کباب (یا بقول خودش گوشت کباب)

سیب زمینی سرخ شده ، کتلت ، همبرگر خانگی تخم مرغ ، شیر ،آب هویج بستنی ،  انواع آش و ...... همه رو دوست داره

عاشق کیک تولده مخصوصا خامه اش ...

زیاد اهل هله هوله نیست ..... بعضی وقتها یکدفعه هوس میکنه و میگه پفک ... یا پاستیل و...شکلات و.... بعد از یکی دو باری که می خوره دیگه اسمشونو نمیاره  بعد از چند وقت که براش می خریم دست رد بهمون میده و    میگه نه بابا نمی خورم این ها دلم رو درد میاره ...!!!!!!!!!!

اصلا تا حالا سوسیس و کالباس بهش ندادم . آخه خودمون هم نمی خوریم ولی تک و توک که پیتزا یا اسنک درست می کنیم قبلش خوب سیرش می کنیم  بعد که پیتزا یا اسنک  رو میاریم می گیم بخور اونم که سیر شده میگه نه !!!!!!!!!!!!!

وقتی کار بدی انجام میده میگم مدیا چرا اینکار رو کردی ؟ زود میگه قول میدم  قول میدم

دختر لجبازیه . وقتی یه کلمه رو اشتباه میگه درستش رو  بهش میگم . زود میگه نه تو اشتباه میگی من درست می گم و اشتباه خودش رو دوباره تکرار می کنه

عاشقققققققققققققققق پازل  است . خیلی دوست داره ماشاله خودش برای اولین بار بدون کمک پازل می چینه جایی رو که من اشتباه می ذارم برمی داره و درستش رو می ذاره

ماشاله برعکس هم پازل می چینه کاری که من اصلا نمی تونم بکنم